تاریخ : 24 نوامبر 2016 - 12:20 - شناسه خبر : 19027 اسلایدشو، ایران و جهان، یادداشت

داعش چگونه اعضای خود را انتخاب و جذب می‌کند

نخبگان تروریست

اطلاعاتی را که بانک جهانی از روی بیانیه‌های داخلی گروه‌های تروریستی و اطلاعات مربوط به دوهزارو ٨٠٣ نفر از عناصر آنها به دست آورده، نشان می‌دهد اتباع خارجی که به صفوف داعش پیوسته‌اند، دارای تحصیلات عالی و فراتر از انتظار بوده‌اند.

اطلاعاتی را که بانک جهانی از روی بیانیه‌های داخلی گروه‌های تروریستی و اطلاعات مربوط به دوهزارو ٨٠٣ نفر از عناصر آنها به دست آورده، نشان می‌دهد اتباع خارجی که به صفوف داعش پیوسته‌اند، دارای تحصیلات عالی و فراتر از انتظار بوده‌اند.
این مطالعات را مناطق خاورمیانه و شمال آفریقای بانک جهانی تهیه کرده است و به‌ویژه بر عناصر خارجی ملحق‌شده به گروه‌های تروریستی تمرکز دارد. این اطلاعات براساس کشور مربوطه، تابعیت افراد، سطح آموزش، میزان تجربه در عمل ستیزه‌جویانه و میزان اشراف آنها بر شریعت تهیه شده است. همچنین مطالعات بانک جهانی نشان می‌دهد که داعش نیروهای خود را از میان طبقات فقیر یا کم‌سواد گزینش نمی‌کند؛ بلکه برعکس آنها از بین خانواده‌های ثروتمند انتخاب می‌شوند؛ از بین کسانی که نتوانسته‌اند در اقتصاد کشورهای خودشان هضم و جذب شوند و همین امر موجب افراط‌گرایی و روی‌آوردن به خشونت در بین آنها شده است.
همچنین تهیه‌کنندگان این تحقیق که عنوان «عدالت اجتماعی و اقتصادی برای جلوگیری از افراط‌گرایی خشن» را بر آن گذاشته‌اند، می‌گویند: «داعش سربازان خارجی خود را از بین فقرا و کم‌سوادان انتخاب نمی‌کرد بلکه برعکس این تصور درست است؛ زیرا براساس این تحقیق اکثر کسانی که در سال‌های ٢٠١٣ و ٢٠١٤ به داعش پیوسته‌اند، «دارای تحصیل در سطوح دانشگاهی بوده‌اند». اسنادی که این تحقیق براساس آنها تهیه شده، نشان می‌دهد ٤٣,٣ درصد از خارجی‌هایی که به داعش پیوسته‌اند، در مقطع دبیرستان بوده‌اند و ٢٥.٥ درصد در مرحله تحصیلات دانشگاهی. حال آنکه تنها ١٣.٥ درصد در مرحله ابتدایی بوده‌اند. دراین‌میان میزان بی‌سوادان در این گروه به ١.٣ درصد می‌رسد.
داعش در فوریه سال ٢٠١٦، دو مدرسه در شهر «رقه» سوریه تأسیس کرد تا به پسران و دختران اعضای خارجی موجود در صفوف این تشکل تعلیم «جهاد» و علوم شرعی بدهند. این آموزش‌ها همه به زبان انگلیسی صورت می‌گرفت تا متناسب با آنها باشد. نهاد «دیوان آموزش» داعش می‌گوید «مدارس جدید برای آموزش کودکان از ٦ تا ١٤ سال و از فرزندان مهاجران است که به زبان انگلیسی آموزش داده می‌شود». این تشکیلات همچنین مؤسسه‌ای را برای آموزش فنون جنگی به کودکان دایر کرد و نامش را «مؤسسه الفاروق» گذاشت. در این نهاد به کودکان احکام مربوط به جهاد و شریعت آموزش داده می‌شود. تعداد کودکان وابسته به این مرکز صد نفر برآورد می‌شود.
گفته می‌شود داعش در مارس سال ٢٠١٥ در اراضی تحت سیطره خود در سوریه آموزش را اجباری کرد. این گروه اقدام به توزیع تعهدنامه‌هایی بین خانواده‌های دانش‌آموزان کرد تا از آنها تعهد گرفته شود که کودکان‌شان را به مدارس تحت کنترل داعش بفرستند. برخی فعالان نسخه‌هایی از برگه‌هایی را منتشر کردند که در آن نشان می‌داد این گروه از اولیای دانش‌آموزان خواسته است ضمن ارسال فرزندان‌شان به مدارس یادشده پیگیر کارهای آنها نیز باشند. در متن تعهدنامه آنها آمده است: «به اذن خداوند تعهد می‌کنم، فرزندم را به مدرسه بفرستم و همیشه پیگیر کارش باشم. اگر این فرمان را اجرا نکردم، مسئولیت کامل آن را برعهده می‌گیرم».
اهداف داعش
«الهام شاهین»، استاد عقیده و فلسفه دانشگاه مصر، می‌گوید داعش به تحصیل‌کردگان متوسل می‌شود؛ زیرا در این زمینه مطالعاتی دارد و به صورتی حساب‌شده برنامه‌ریزی می‌کند تا بتواند نیروهای توانمندی را جذب خود کند. این مسئله به اهداف درازمدت این گروه بستگی دارد؛ زیرا این تشکیلات سعی می‌کند یک دولت گسترده را تأسیس کند که مدیریت آن براساس تکنولوژی جدید باشد. طبعا چنین هدفی جز با داشتن نیروهای تحصیل‌کرده که دارای سطح علمی بالایی باشند؛ امکان‌پذیر نخواهد بود. داعش از طریق شکافی که در خانواده‌های این افراد به وجود آمده وارد می‌شود؛ یعنی از همان جایی که اینها می‌خواهند خود را از یک زندگی بد خلاص کنند و به یک زندگی دیگر (دنیوی یا اخروی) دست پیدا کنند. داعش به این شیوه است که کارهای خود را پیش می‌برد.
شاهین ادامه می‌دهد: ولی این تنها تشکیلات داعش نیست که دلايلي برای جذب دارد؛ بلکه عوامل دیگری هم هست که به آنها عوامل دفع می‌گوییم؛ یعنی موضوعاتي که این جوانان را به سمت این‌گونه تشکل‌ها می‌راند. یکی از آنان جهل دینی آنهاست و دیگری ضعف آموزش‌های دینی در کشورهای غربی. همچنین مبارزه با آموزه‌های دینی و یا کم‌ارزش‌نشان‌دادن کسانی که در کشورهای شرقی به این آموزه‌ها پایبند هستند. در کشورهای غربی تقریبا به‌طورکلی آموزه‌های دینی در مقاطع تحصیلی وجود ندارد. در رسانه‌ها هم خبری از اینها نیست. اینها موضوعاتی اساسی است که تشکیلات داعش و امثال آن بر روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند. آنها با طرح بحث‌هایی مانند خلافت، امامت، جهاد، جزیه و معامله با اهل ذمه و رفتار با کنیزان و بردگان و غیره خود را پرچم‌داران معارف دینی معرفی می‌کنند؛ حال آنکه بسیاری از این موضوعات اساسا از سیستم‌های آموزشی دینی کشورهای عرب هم حذف شده است؛ چون دیگر به آنها نیازی نیست؛ اما داعش از همین‌ها به‌عنوان اساس شیوه‌های آموزشی خود استفاده می‌کند».
الهام شاهین در بخش دیگری از اظهارات خود می‌گوید: «هرچند داعش امروزه جوانان غربی را به خود جذب می‌کند؛ اما باید بدانیم جوانان تحصیل‌کرده ما هم درصورتی‌که شیوه‌های آموزشی خودمان را تغییر ندهیم، امروز و فردا به این گروه ملحق خواهند شد؛ بنابراین باید سیاستی را در پیش گرفت که جوانان را کنترل کرده و به حرف آنها گوش بسپارد. حتی مهم‌تر از آن اینکه به افکار آنها عمل کند و آنها را در ترقی و رشد کشورشان سهیم کند؛ نه‌اینکه آنها را به حاشیه براند و طرد کند یا هرکس که کوچک‌ترین انتقادی کرد او را خائن بنامد». این استاد دانشگاه می‌گوید: «تدریس مسائل دینی و مدنی منعی ندارد. به شرط اینکه افرادی متخصص و شایسته تدریس آنها را برعهده بگیرند. اگر داعش سیستم ضعیف و سستی داشته باشد، آن را با تحصیل‌کردگان تقویت و از آنها به صورتی محوری در بنای دولت مورد ادعایش استفاده می‌کند. اگر ما مراقب جوانانمان نباشیم و به آنها آموزش‌های دینی قوی ندهیم، نتایجی که به دست می‌آید مورد رضایت ما نخواهد بود».
درباره اینکه چرا داعش به تحصیل‌کردگان روی می‌آورد، می‌گوید: «داعش به‌نوعی به مطالبات روحی و علمی این افراد پاسخ می‌دهد. آنها اگرچه علمی دنیوی داشته باشند یا مشاغلی مهم، به‌هرحال نسبت به مسائل دینی سواد کمتری دارند و این همان مدخلی است که امثال داعش از آن وارد می‌شوند تا بر آنها تأثیر بگذارند. مهم‌ترین عوامل جذب برای این تشکیلات قدرت تأثیرگذاری‌اش روی این جوانان از طریق اطلاعات دینی انحرافی و جهت‌داده‌شده به سود خودش است. به‌همین‌دلیل است که آنها گمشده‌شان را در علوم دینی و عمل به آنها براساس رهنمودهای معلمانشان می‌یابند».
برخورد دینی، اجتماعی و اقتصادی
در همین رابطه، «محمود الصاوی»، نماینده دانشکده الدعوه در قاهره، پایتخت مصر، می‌گوید: «آنچه در گزارش بانک جهانی آمده است، ما را به موضوع کنترل جوانان رهنمون می‌کند که در گزارش آمده و آن را به سه شکل معرفی کرده است؛ دینی، اقتصادی و اجتماعی. این روند به‌هرحال مهم خواهد بود زیرا در سطح خانواده باید روی فرزندانشان کنترل داشته باشند و همان‌طور که به جسم آنها فکر می‌کنند، به روح و ذهنشان هم فکر کنند یا همان‌طور که دنبال رشد آنها هستند، به کمالشان هم فکر کنند. بعضی دراین‌باره تنها به کنترل‌های مادی بسنده می‌کنند، اما این خود یکی از عوامل خطر برای جوانان این دوره است، زیرا کنترل معنوی از کنترل مادی که تنها به نیازهای مادی یک فرد توجه می‌کند، مهم‌تر است».
الصاوی ادامه می‌دهد: «اما در مرحله برخورد دینی باید از طریق تجدیدنظر در گفتمان دینی به نتیجه رسید تا بتوان به پرسش‌های امروزی جوانان پاسخ داد. تجدیدنظر در گفتمان دینی رسمی و پاسخ‌گویی به سؤالات جوانان موجب می‌شود تا آنها از جامعه جدا نشده و به طعمه‌ای برای همه جریان‌های مذهبی و فکری افراطی تبدیل نشوند. یکی از راهکارهای نوسازی گفتمان دینی این است که پیام‌های دینی از دیوارهای مساجد خارج شده و به باشگاه‌ها و مراکز جوانان کشیده شود تا بتواند اثرگذار باشد».
توهمات‌ خلافت
«علی محمد» که یک استاد دانشگاه مصر است، می‌گوید: داعش جوانان را با بهانه تحکیم شریعت و اجرای آن فریب می‌دهد و می‌گوید جوانان باید با این گروه بیعت کنند: «داعش به این وسیله اکثر تحصیل‌کردگان را با توهم برپایی یک خلافت الهی می‌فریبد و این فتنه را از طریق شبکه‌های اجتماعی (فیس‌بوک) و (توییتر) بسط می‌دهد». او در ادامه می‌افزاید: « نیروهای وابسته به این تشکیلات با جوانان تحصیل‌کرده در شبکه‌های مجازی ارتباط برقرار می‌کنند. آنها حتی افرادی دارند که در گرفتن ارتباط فوق‌العاده مهارت دارند و می‌توانند به سهولت این کار را انجام دهند. بعد به آنها این‌طور تفهیم می‌کنند که در زیر پرچم رسول‌الله مبارزه می‌کنند. متأسفانه از آنجا که این شعارها در بین جوانان عرب مشتریان زیادی دارد، آنها هم جواب می‌گیرند. شعارهای کاذب از جمله برپایی خلافت یا شهادت در راه خدا و عمل براساس قانون شریعت موجب می‌شود تا افرادی جذب این گروه‌ها شوند. دراین‌میان برخی از جوانان می‌خواهند خودشان این فرامین را تجربه کنند. از طرف دیگر شعارهای دروغین این گروه برای آزادسازی بیت‌المقدس و مسجدالاقصی هم هست».
این کارشناس درباره نحوه استفاده از این جوانان می‌گوید: «از آنها برای بهره‌برداری از تکنولوژی استفاده می‌کنند. آنها را وامی‌دارند بسیاری از سایت‌های دولتی را هک کرده و اطلاعاتشان را به سرقت ببرند. به آنها سفارش می‌کنند تا بسیاری از مقالات و کتاب‌های این گروه را به زبان‌های مختلف ترجمه کنند. غافل از اینکه همین افراد بزرگ‌ترین ضربه را به داعش می‌زنند. اساسا برای گروه داعش مهم نیست که چه کسی به این گروه ملحق می‌شود. دنبال هویت، نژاد یا کشور آنها نیست. ازاین‌رو داعش در بین نیروهایش از همه قماشی دارد؛ از افراطی‌ها گرفته تا نیروهای خارجی که از اسلام چیزی جز نام آن را نمی‌دانند. برخی از آنها کسانی هستند که به دلایل ارتکاب جرائمی به زندان افتاده یا از زندان فرار کرده‌اند. اندیشه افراطی در بین همین افراد است که متولد می‌شود. بیهوده نیست که داعش را خوارج دوران می‌گویند، اما به یاد داشته باشید که همین مسئله نقش مهمی در زوال آنها خواهد داشت».
سطح آموزش
در همین‌باره، «عزت سید»، استاد دانشگاه، می‌گوید: «داعش نوجوانانی را از کشورهای خارجی گرد آورده است. بسیاری از خارجی‌ها علاقه‌ای به شناخت اعتقادات مذهبی این گروه از جمله مفهوم خلافت یا جنگ با غیرمسلمانان ندارند. اینها نشانه آن است که داعش بیشتر از دولت‌های غربی دستور می‌گیرد و هدف از تشکیل این گروه، پاره‌پاره‌کردن کشورهای عربی و اسلامی بوده است». به گفته این استاد دانشگاه، اینکه جوانان ثروتمند به داعش می‌پیوندند، معنایش این است که «خارجی‌ها تمایل دارند در راه تخریب و ازبین‌بردن مسلمانان هزینه کنند. این خیانت و فساد داعش را نشان می‌دهد».
تروریسم و آموزش
در نهایت الصاوی درباره سطح تحصیلات در صفوف داعش می‌گوید: «ما باید درباره دو مسئله صحبت کنیم؛ یکی رابطه بین تروریسم و آموزش و دیگری رابطه تروریسم و فقر. درباره مسئله نخست حقیقت و واقعیت این است که هیچ ارتباطی بین سطح آموزش و پیوستن افراد به صفوف این جریانات به‌ویژه داعش نیست، بلکه با یک نگرش مجرد می‌شود دید مهندسان، پزشکان و حقوق‌دانان زیادی هستند که به این گروه‌ها ملحق می‌شوند. شاید وجود اشخاصی مانند اسامه بن‌لادن و ایمن الظواهری نمونه‌ای عالی باشد که در رأس تشکیلات القاعده قرار گرفتند؛ چون یکی مهندس و دیگری پزشک بود. این مطلب کاملا نشان می‌دهد بین جهل و تروریسم هیچ ارتباطی وجود ندارد و نمی‌شود گفت تروریسم درمحیط‌هایی رشد می‌کند که فاقد رشد فرهنگی و تحصیلی باشند. بااین‌حال من تأکید می‌کنم اکثر کسانی که در این گروه‌ها فعالیت داشته و دارای تحصیلات علمی هم بودند، تحصیلات آنها ارتباطی به مطالعات شرعی و اسلامی نداشته است. به بیان دیگر آن مقدار ناچیز از مطالعات اسلامی که در دروس اینها بوده نمی‌توانسته گرسنگی‌شان را برطرف کند. کسانی که از خارج به این گروه ملحق شده‌اند، همین جرعه‌های اندک را نداشته‌اند. به‌این‌ترتیب، آنها اطلاعات درست و قابل اعتمادی از اسلام نگرفته‌اند و برای همین به‌سادگی به قربانی گروه‌های جهادی تبدیل می‌شوند، اما درباره مسئله دوم، یعنی رابطه تروریسم و فقر باید گفت: رابطه بین این دو الزامی نیست، زیرا هر فقیری تروریست نیست. همچنان‌که هر فرد ثروتمندی سالم نیست؛ اگر فقر فرهنگی داشته باشد، ثروتمندی دردسر می‌شود. اسلام می‌گوید باید با فقر مبارزه کرد و فقر را شری می‌داند که باید یک فرد مسلمان از آن دوری کند. یکی از دعاهای پیامبر مسلمانان این است که «خدایا من از کفر و فقر و عذاب قبر به تو پناه می‌برم». یک مسلمان این‌طور تربیت می‌شود که باید از فقر فاصله گرفته و از آن بگریزد و تلاش کند در زمین کسب و کار کرده و روزی حلال به‌دست آورد».
منبع: الشرق‌الاوسط

 

ارسال نظر