تاریخ : 17 آگوست 2017 - 8:12 - شناسه خبر : 23765 خانواده

زالو و درمان سکته مغزی

بابک زمانی-رئیس انجمن سکته مغزی

در دو سال گذشته انجمن سکته مغزی و معاونت درمان وزارت بهداشت تلاشی جدی را در جهت درمان سکته مغزی حاد در کشور انجام دادند. درحالی‌که در برخی بیماری‌ها در سطح بهترین‌های دنیا بودیم، عقب‌ماندگی کشور ما در درمان سکته مغزی برای سال‌ها مایه نگرانی جامعه متخصصان مغز و اعصاب بود که برای اولین‌بار از […]

در دو سال گذشته انجمن سکته مغزی و معاونت درمان وزارت بهداشت تلاشی جدی را در جهت درمان سکته مغزی حاد در کشور انجام دادند. درحالی‌که در برخی بیماری‌ها در سطح بهترین‌های دنیا بودیم، عقب‌ماندگی کشور ما در درمان سکته مغزی برای سال‌ها مایه نگرانی جامعه متخصصان مغز و اعصاب بود که برای اولین‌بار از سوی دولت، یعنی وزارت بهداشت و معاونت درمان آن درک شد. این درمان چون تنها در سه ساعت اول امکان‌پذیر است، نیازمند اطلاع‌رسانی‌ وسیع و تلاش‌ جدی است. خوشبختانه کمپین درمان سکته مغزی حاد با تلاش‌های هماهنگ این دو ارگان، نتایج چشمگیری داشته است. فقط در استان همدان، در طول یک سال جوانان نورولوژیست توانسته‌اند آمار درمان سکته مغزی حاد را در شهر خود به یک سطح بین‌المللی برسانند، آماری که بسیاری از شهرهای اروپا و آمریکا هم هنوز به آن دست نیافته‌اند. در حال گفت‌وگو درباره این اتفاق، ناگهان ویدئویی بر موبایل‌های حاضران در همایش همدان نقش می‌بندد درباره مزرعه کشت زالو و اشاراتی به منافع‌ میلیونی زالو و البته پزشک حق‌به‌جانبی که با روپوش سفید و ام‌آرآی در دست، راجع به ارجاع سریع بیمار در دو ساعت اول برای اتصال به زالو توضیح می‌دهد. وقتی معلوم می‌شود این ویدئو از یکی از کانال‌های سراسری پخش شده و خبر آن هم از اخبار سراسری، انگار آب سردی بر پیشانی جوانان نورولوژیست شهرستان‌های مختلف که همه در جریان سمپوزیوم فصلی انجمن سکته مغزی در همدان حضور دارند، می‌نشیند. انگار تلاش‌های چند‌ساله‌شان دارد به کام زالو و صاحبان زالو ریخته می‌شود. البته هنوز شهرهایی هم هستند که تکان نخورده‌اند. امکان آن هم هست که زالو، به‌حرکت درآوردن آنها را به تأخیر بيندازد. نورولوژیست‌های جوان شاغل در شهرهای مختلف بخشی از بهترین جوانان کشور هستند که چندین امتحان سخت را پشت‌سر گذاشته‌اند. اکثرا طرحی و بسیاری از آنها تمام‌وقت دانشگاهی هستند؛ یعنی مطب ندارند و ارتباط اقتصادی با بیماران را نمی‌شناسند. درمان سکته مغزی هم کاری نیست که نورولوژیست‌ها به دلیل منافع اقتصادی انتخاب کنند. هنوز هیچ تعرفه‌ای برای این درمان بسیار حیاتی و خطیر وجود ندارد و اهتمام این بهترین پزشکان و نورولوژیست‌ها به درمان سکته مغزی تنها و تنها نشانه اشتیاق و مسئولیت‌پذیری آنها در برابر وظایف خطیر اجتماعی‌شان است که حالا با این اخبار در معرض ناامیدی جدی است. آبشخور اصلی اخبار این‌چنینی که گهگاه پزشکان را می‌آشوبد، همان موضوع مبهم و تعریف‌نشده‌ای است که «طب سنتی» خوانده می‌شود. آن هم درحالی‌که سوای طب، ما در هیچ زمینه‌ای از علوم نظامی گرفته تا ارتباطات و مهندسی و حمل‌ونقل و… نشانی از گونه «سنتی» آن به‌صورت مستقل نمی‌بینیم! معلوم نیست از کجا و چگونه معلوم شده که فقط در این زمینه می‌توان به همان روش‌های سنتی هم اقدام کرد؟
اگرچه دانشکده طب و پزشکان و دانشجویان نیازمند دمیده‌شدن روح سنت‌های پزشکی‌مان در دانش بومی طب هستند، اما ادامه بقای طب سنتی، دانشکده سنتی مستقل و شاغلان مستقل سنتی، آمیزه نامتجانسی است که تا باشد مولد چنین تناقضات و سوءتفاهماتی این‌چنینی خواهد بود. انحلال رشته طب سنتی به‌همراه دپارتمان و دانشکده آن و توقف کار مستقل پزشکان در کار طب سنتی، درخواستی است که می‌تواند به یک درخواست عمومی جامعه پزشکی تبدیل شود. البته قطعا به عطاری‌ها و فروش برخی جوشانده‌ها به وسیله آنها نه می‌توان و نه به صلاح است که اعتراض کرد اما اشتغال پزشکان دارای شماره نظام پزشکی به کاری که مطلقا در برنامه آموزشی‌شان نبوده به نوعی سوءاستفاده از اعتباری است که به جهات دیگری داده شده! در عِوَض می‌توان تحت‌نظارت معاونت پژوهشی یک مرکز صرفا تحقیقاتی برای طب سنتی تأسیس کرد که با آخرین روش‌های علمی برخی درمان‌های بالقوه مفید را مورد تحقیق و بررسی قرار دهد، به ترتیبی که بتوان این درمان‌ها را نه‌تنها به ایرانیان که به جامعه بین‌المللی با تمام استانداردهای سختگیرانه‌اش معرفی کرد. در غیر این صورت داستان زالو و نظایر آن هرروز اتفاق خواهد افتاد و آشکار است که یک روز بالاخره این تناقض‌ها باعث انحلال کامل این رشته خواهد شد. انحلال با برنامه و زودرس آن آیا کم‌هزینه‌تر و باعث حفظ برخی هسته‌های مفید آن در دانش پزشکی مدرن نخواهد شد؟

 

ارسال نظر