تاریخ : 10 دسامبر 2018 - 20:48 - شناسه خبر : 28703 اخبار شهرستان، فرهنگی

کتاب «تاریخ فلسفه یزد» به قلم حمیدرضا عبدلی چاپ و منتشر شد

کتاب «تاریخ فلسفه یزد» توسط حمیدرضا عبدلی به نگارش درآمده و روانه بازار نشر شد. این کتاب با مقدمه اکبر قلمسیاه آغاز و سپس به معرفی چهره های فلسفی یزد می پردازد.

کتاب «تاریخ فلسفه یزد» توسط حمیدرضا عبدلی به نگارش درآمده و روانه بازار نشر شد. این کتاب با مقدمه اکبر قلمسیاه آغاز و سپس به معرفی چهره های فلسفی یزد می پردازد.
کتاب تاریخ فلسفه یزد در ۰۲۱ صفحه و در قطع رقعی به قیمت ۲۱ هزارتومان به زیور چاپ آراسته شده است. نویسنده در بخشی از پیشگفتار این کتاب چنین نوشته است:
یزد اگرچه مهدِ تاریخ است؛ اما به راحتی نمی‌توان آن را مهد حکمت و فلسفه پنداشت؛ مگر آنکه دایره تعریف فلسفه را بزرگ‌تر کنیم و هر گونه اندیشه و فکری را فلسفه بپنداریم. فضایِ دینی و آئینی غالب در یزد، این سرزمین را به مرکز اخلاق و دین مبدل کرده است؛ چه پیشینه زردشتی‌اش را لحاظ کنیم و چه به «دارالعباده» بودنِ آن اکتفا کنیم. تفکر فلسفی و تأملات عقلی همانند هنر، معیشت فراخ و فراغت ذهن می‌طلبد تا انبساط خاطری فراهم شود و از بطنِ نفس آدمی، فرزند فلسفه و هنر و معنا متولد گردد. اما اگر سفره زندگی تنگ باشد، سخت‌کوشیِ قنات و بارِ قناعت می‌طلبد و دیگر مجالی برای تولد، رشد و پرورش آن فرزندان خلف فراهم نمی‌آید؛ پس موقعیت جغرافیایی و اقتصادی نیز در این امر بی‌تأثیر نبوده است. آنچه مسلم است این فضا، جا را برای فقها، عرفا و مفسران بازتر و مهیاتر از فلاسفه، حکیمان و متکلمان کرده است و وقتی به چهره‌های شاخص فرهنگی یزد در تذکره‌ها و مشاهیر نگاه می‌کنیم، این موضوع را بیشتر درمی‌یابیم. شاید به همین دلیل بوده است که تذکره‌نویسان یا کاتبان کتب مشاهیر یزد، از این مهم گذر کرده و زحمتِ استخراج فلاسفه و بیان فلسفه‌ آن‌ها را به خود نداده‌اند. فلاسفه‌ای که با توجه به محاسبات فوق، به سختی در این فضای آئینی، نمو یافته و بالیده‌اند، احتمالاً مجبور بوده‌اند آرای خود را کمتر بروز دهند و یا چنان – چه خواهیم دید- دیدگاه‌هایشان را در خارج از فضای فکری یزد، گسترش دهند تا سَرِ حکمت و حکیم به‌سلامت دارند. از این رو فقیه در یزد کم نداریم؛ اما به راحتی نمی‌توان از این چشمِ ظاهربین به باطنِ فکری یزد پل زد و فلسفه و فیلسوف بیرون کشید؛ این نیز دشواری کار را دوچندان می‌نماید.
هر فلسفه‌خوان و فلسفه‌دانی را نمی‌توان فیلسوف نامید؛ فیلسوف کسی است که فلسفه ورزیده و منشأ اثر و تغییر بوده و حتی اگر لازم بوده مبناسازی کرده است. منشأ اثر بوده یعنی تألیف و تدریس گسترده داشته یا جریان‌سازی فلسفی کرده یا طرحی نو در فضای فکری در انداخته است. از این رو معذورم اگر نام بزرگانی چون شیخ غلامرضا یزدی (فقیه خراسانی) (۷۵۲۱-۸۳۳۱ هـ.ش) را نمی‌آورم. وی الگویِ تقوا و پارسایی بود و تمام تلاش خود را صرف انسان‌سازی، اخلاق و دیانت مردم کرد و در این راه عمر گرانمایه را هزینه نمود؛ اما چندان به ترویج و تدریس گسترده فلسفه اهتمام نداشت؛ اگرچه کسانی هستند که در یزد نزد این حکیم، مقدمات فلسفی را آموخته‌اند یا با آن بزرگوار مباحثات فلسفی داشته‌اند. این مسأله درباره میرزا سیّدعلی‌محمّد کازرونی (۸۷۲۱- ۸۵۳۱ هـ.ش) نیز صادق است. کازرونی شاگرد شیخ غلامرضا یزدی بود و حتی عرفان و «شرح منظومه ملاهادی سبزواری» در فلسفه را از او آموخته بود. عموم کار فلسفی او نیز تدریس منظومه بود. از این دو بزرگوار اثری فلسفی به یادگار نمانده است. شیخ جلال‌الدین آیت‌اللهی (۱۷۲۱-۰۷۳۱ هـ.ش) نیز نزدیک به نیم قرن تدریس داشته است. بیشتر تدریس‌های وی در زمینه اصول، فقه، کفایه و «شرح منظومه» بوده است و تنها در کتاب «برهانِ لم» خود به طرح مبحثی فلسفی پرداخته است. وضع بسیاری از اساتید فلسفه دانشگاهی که پا فراتر از تحصیل و تدریس سرفصل‌های دانشگاهی نگذاشته یا همت فیلسوفانه نداشته‌اند نیز همین‌گونه است؛ اگرچه این بزرگان نیز سال‌ها در رشته فلسفه تحصیل و تدریس کرده‌اند و به اقتضای ارتقای رتبه شغلی مجبور به تنظیم و چاپ مقالات فلسفی بوده‌اند.
فلسفه بالذات به فیلسوف و بالعرض به فلسفه‌خوان، فلسفه‌دان و فلسفه‌گو تعلق دارد. در این گفتار فقط به بعد فلسفی و حکمی فلاسفه پرداخته خواهد شد و از ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ادبی و امثال آن – جز به ضرورت و آن هم در حد اشاره – سخن نمی‌گوییم و بررسی آن را به اهل آن وامی‌گذاریم. لازم به ذکر است کسانی را که با تحقیق و تألیف روشمند با فلسفه درافتاده‌اند نیز کاویده‌ایم؛ زیرا مخالفت روشمند با فلسفه به معنای قرارگرفتن در جریان فلسفی است؛ اگر چه جریان مخالف یا سد راه جریان رشد فلسفه باشد. از همین جا حسابِ مخالفت تقلیدی فقهی جدا می‌شود و جایی برای طرح آن در تاریخ فلسفه و فلاسفه نمی‌ماند. در این اثر تلاش می‌کنیم در حد توانِ خود از عهده معرفی فلاسفه یزد و بیان مختصری از اندیشه آنها برآئیم و فیلسوفان یا حکیمانی را که ارتباط محکمی با یزد می‌یابند به نقد و بررسی بگذاریم. ضمناً ترتیب چینش نام فیلسوفان یزد در این اثر، به ترتیب تاریخ تولد ایشان است.
با مرور تاریخ فلسفه و فلاسفه یزد خواهیم دید که به‌طورکلی فضای نقد و جرح فلسفه در یزد بیشتر از ترویج آن بوده است. این مقابله با فلسفه تا حدی به مقابله با خردورزی و تعقل انجامیده و در یزد فضایی تقلیدی و تعبدی حاکم کرده است؛ یعنی این مقابله‌ها نه تنها به زیان فلسفه تمام شده و فلسفه مجال رشد و بالیدن در خود یزد را نیافته، بلکه به دین‌ورزی عاقلانه نیز آسیب وارد کرده است. برای همین اگر رشدی در فلسفه یزد رخ داده، از سویِ یزدیانی است که در فضایی غیر از یزد رشد کرده‌اند یا ذهن خلاق و توسعه یافته خود را با خود به بلاد دیگری غیر از یزد برده‌اند و آنان که مانده‌اند، عموماً برای پیشرفت، ناچار به نوعی سازش با امراء و حکومت وقت بوده‌اند.
لازم به ذکر است حمیدرضا عبدلی از معلمین جوان و خوش ذوق میبدی است. وی دارای مدرک کارشناسی تربیت معلم قرآن مجید از دانشکده علوم قرآنی میبد و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه اصفهان است. این محقق جوان هم اکنون در رشته دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان مشغول به تحصیل می شود.
از این نویسنده توانا چندین اثر تاکنون به چاپ رسیده است از جمله:
– تفسیر فلسفی قرآن: رویکرد ها و آسیب‌ها
– زندگی آرام
-ترجمه کتاب مثلث خدا جهان انسان: گفتگویی بین علم و دین
– قرآن، حقیقت، خیر و زیبایی: مقالاتی در تفسیر موضوعی قرآن
– از بیت الحکمه سیاسی تا نهضت فرهنگی ترجمه

ارسال نظر