تاریخ : 3 آگوست 2019 - 7:49 - شناسه خبر : 30520 یادداشت

تحريمي براي فرار از شكست

كيهان برزگر

تحريم وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران محمدجواد ظريف از سوي وزارت خزانه‌داري دولت ترامپ، شايد آخرين تلاش براي حفظ سياست به اصطلاح «فشار حداكثري» امريكاست كه با مقاومت و هماهنگي بي‌نظير مقامات ايراني در آستانه شكست كامل قرار گرفته و در واقع تبديل به سياست «مذاكره حداكثري» شده است. اما پرسش اين است كه […]

تحريم وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران محمدجواد ظريف از سوي وزارت خزانه‌داري دولت ترامپ، شايد آخرين تلاش براي حفظ سياست به اصطلاح «فشار حداكثري» امريكاست كه با مقاومت و هماهنگي بي‌نظير مقامات ايراني در آستانه شكست كامل قرار گرفته و در واقع تبديل به سياست «مذاكره حداكثري» شده است. اما پرسش اين است كه اگر امريكايي‌ها واقعا خواهان مذاكره هستند، پس چرا بهترين كانال مذاكره را به روي خود مي‌بندند؟ پاسخ روشن است: ظريف اصول كلان سياست‌هاي مقاومتي ايران را اجرا و عملياتي مي‌كند و اين خوشايند تيم ترامپ نيست كه خواهان مذاكره با ايران از موضع قدرت است. براي فهم اين نكته كافي است به سخنان مايك پمپئو در مورد محدوديت‌ ديپلمات‌هاي ايراني در سفر به امريكا اشاره كنيم كه مي‌گويد: «چرا آنها آزادانه در كشورمان رفت و آمد كنند، اما ما نتوانيم.» منظور وزير خارجه امريكا كاملا روشن است كه وزير خارجه ايران از ظرفيت‌ رسانه‌ها و فضاي نخبگي و انديشمندي امريكا براي طرح مواضع بحق ايران در عرصه افكار عمومي امريكا و جهان استفاده مي‌كند. وزير امور خارجه‌مان تا حد زيادي موفق بوده كه سياست جاري امريكا را با استفاده از ظرفيت بالاي حضور در برنامه‌هاي تلويزيوني، مصاحبه‌ها، نشست با نخبگان سياسي-رسانه‌اي امريكا و غيره به چالش بكشد. هر چند جامعه روشنفكري و رسانه‌اي امريكا كه خود عمدتا ضد‌ترامپ هستند و شايد بدشان نمي‌آيد كه اين تريبون‌ها را در اختيار وزير خارجه ايران قرار دهند تا با جسارت و نكته‌بيني سياست‌هاي منطقه‌اي و جهاني ترامپ را به چالش بكشد، اما غيرمنصفانه خواهد بود كه نگوييم خود وزير خارجه كشورمان از ظرفيت‌هاي بالاي روشنفكري براي تاثيرگذاري بر حضار برخوردار است. شايد اگر تجربه و مشاهدات مستقيم خودم از تاثيرگذاري ظريف را بگويم كمي به فهم بيشتر موضوع كمك كنم. در بسياري از كنفرانس‌هاي بين‌المللي كه وزير خارجه براي سخنراني دعوت مي‌شوند از جمله كنفراس دوحه، كنفرانس والداي در روسيه، كنفرانس رايسينا در هند، كنفرانس مد در ايتاليا و غيره اينجانب هم البته با ظرفيت دانشگاهي خودم حضور داشتم. در هر كنفرانسي، بي‌ترديد وزير خارجه ايران بهترين سخنران از لحاظ ورود و خروج به بحث و استفاده از تجربه‌هاي تاريخي براي تبيين موضوع در زمان حال و كاربرد تركيبي از احساس، جسارت، عصبانيت و نهايتا لبخند زدن و احترام به حضار بود. اين فهم و مهارت تركيبي براي ارتباط برقرار كردن با حضار بسيار مهم و تاثيرگذار است.

چون معمولا سخنران موفق كسي است كه بتواند در قسمت پرسش و پاسخ و بيان نكات خود صريح و صادق باشد تا درجه تاثيرگذاري خود را در اقناع حضار بالا ببرد.

در كنفرانس در «مجمع دوحه» امسال كه با حضور مقامات جهاني از جمله دبيركل سازمان ملل و وزراي خارجه كشورها برگزار شد، دكتر ظريف در شرايط اوج تنش با ائتلاف ضد‌ايراني ترامپ، بن‌سلمان، بن‌زايد و نتانياهو حضور تاثيرگذاري داشت. در آن زمان از نظر خيلي‌ها تحريم‌ها عليه ايران در حال اثرگذاري بوده و گروه ضد ايراني تقريبا مطمئن بود كه سياست «فشار حداكثري» عليه كشورمان به نتيجه مي‌رسد. بعد از سخنراني ظريف و پاسخ به پرسش‌ها در كمال آرامش و با‌صلابت، عده زيادي نزد اينجانب آمدند و به خاطر داشتن چنين وزير خارجه‌اي به من تبريك گفتند. كنجكاو بودم كه چرا چنين تصوري دارند. نكات آنها را عينا مي‌گويم: توانايي بالا در پاسخگويي به پرسش‌هاي مجري و حضار، توانايي روشنفكري و انتقادي بالا نسبت به روندهاي حاكم در منطقه و جهان، استفاده از «شوخ‌طبعي» براي فرار از پاسخگويي آشكار به پرسش‌هاي سخت، صراحت و سرعت در بيان نكات، هنر تبديل موضوع تحريم‌ها به فرصت، ايستادن در خط اصلي سياست خارجي در عين پذيرش واقعيت‌ها و محدوديت‌ها و نهايتا ذهن مفصل‌بندي شده و موضوعي.

بر اهميت اين موضوع وقتي اضافه مي‌شود كه درك كنيم كشورمان در وضعيت سختي قرار دارد و توپخانه حريف در حوزه لابي، استفاده از ابزارهاي مالي و رسانه‌ها دايما در حال شليك به مواضع و به چالش كشيدن ما از طريق بزرگ كردن تهديد ايران براي امنيت جهاني است. اين امر حتي حضور نخبگان دانشگاهي و روشنفكري را هم در صحنه كنفرانس‌هاي بين‌المللي بسيار دشوار مي‌كند. چون دايما بايد در فكر ارايه مشروعيت و حقانيت ايران با روش‌هاي هنرمندانه و در مسير ارايه خطوط خاكستري، اما با صراحت باشيم. دكتر ظريف دقيقا همين كار را انجام مي‌دهد.

در قضيه كودتاي ۱۵ جولاي ۲۰۱۶ تركيه كه خود در صحنه حضور داشتم و داستانم را هم در روزنامه شرق نوشتم، تماس‌هاي مرحله‌اي ظريف با وزير خارجه تركيه و توييت‌هاي به موقع وزير خارجه به گونه‌اي تحسين مقامات تركيه‌اي را برانگيخت. در آن شرايط سردرگمي، وزير خارجه‌مان با مهارت بالا و هماهنگي با مسوولان امنيتي و نظامي يعني دبير شوراي امنيت ملي علي شمخاني و سردار قاسم سليماني به آرامي و با مهارت و با در نظر گرفتن لحظه‌اي اوضاع وخيم تركيه، مواضع ايران در حمايت از دولت قانوني تركيه را اعلام كرد. جمله معروف ظريف كه «ما تا صبح نخوابيديم» همچنان در ميان ترك‌ها رد و بدل مي‌شود. وقتي يك‌بار به يك محقق روسي مي‌گويم وزير خارجه محكم و با‌اصولي داريد، در پاسخ مي‌گويد نه بهتر از مال شما.

از يك نگاه روابط بين‌المللي، مفهوم‌سازي و به‌كارگيري اصطلاحات انتقادي از سوي ظريف در مواجهه با سياست «فشار حداكثري» دولت ترامپ و ساير حكومت‌هاي مغرور اروپايي هم بسيار تاثيرگذار بوده است: اصطلاحاتي همچون گروه «بي»، «تروريسم اقتصادي»، «دزدي دريايي»، «جهان پسا‌غربي»، «ناكارآمدي تحريم‌ها» و غيره كه با فلش‌بك‌هاي تاريخي به گونه‌اي سعي در آگاه‌سازي افكار عمومي منطقه و جهان براي تبيين روندهاي جاري و اتفاقات روز دارد و اينكه چگونه كشورهاي غربي از سلطه ابزارهاي مالي-اقتصادي و تسليحاتي خود در جهان براي حفظ هژموني سنتي خود استفاده مي‌كنند، سبب نگراني طراحان سياست «فشار حداكثري» شده است.

مواضع قوي ظريف در سرنگوني پهپاد متجاوز امريكايي، مواضع متعادل منطقه‌اي، معرفي ماهيت حركت‌هاي افراطي و تروريستي، محكوميت اعمال رژيم اسراييل در مواجهه با مردم مظلوم فلسطين و غيره هم براي سياستمداران غربي خوشايند نيست. به نظرم اين سياستمداران اكنون با يك تضاد روبه‌رو هستند: از يك طرف مي‌گويند ظريف بهترين فرد براي مذاكره و كانال ديپلماسي است. از طرف ديگر نمي‌توانند تحمل كنند كه وزير خارجه كشورمان سياست‌هاي اصولي و كلان كشورمان را عملياتي كند. همين باعث شده كه دولت ترامپ اخيرا و به‌طور هدفمند بگويد كه ظريف تصميم‌گير اصلي نيست. اما در واقع و در باطن آنها هيچ‌ وقت ظريف را دست‌كم نمي‌گيرند. يادم هست وقتي دكتر ظريف استعفاي معروف خود را تقديم كرد و اينجانب در يك كنفرانس بزرگ اروپايي حضور داشتم، ترس و وحشت عجيبي در شركت‌كنندگان پديد آمد كه با عدم وجود ظريف چه اتفاقات ناگواري خواهد افتاد.

شايد بعضي‌ها بگويند كه ظريف و همكارانش در مذاكرات برجام زياد قوي عمل نكردند. اما بايد توجه داشت كه هر موضوع بين‌المللي در زمان خود ارزيابي مي‌شود. كشورها براي جلوگيري از «بدترين باخت هميشه از بهترين برد خود» صرف‌نظر مي‌كنند. گاهي استفاده از «زمان» سرنوشت كشورها را در معادلات جهاني تغيير مي‌دهد. يك نمونه اينكه برجام سبب شد روسيه به ايران نزديك‌تر شود و معادله توازن منطقه‌اي به نفع ايران تغيير يابد يا بر اين مبناست كه اكنون سرنگوني پهپاد امريكايي مورد انتقاد جدي از سوي ساير كشورها قرار نمي‌گيرد و بر احترام به ايران مي‌افزايد. همين‌ گونه توقيف نفتكش انگليسي در ميان افكار عمومي داخلي و منطقه‌اي محبوبيت مي‌يابد.

اين نكته كاملا درست است كه هدف اصلي غرب و امريكا مهار قدرت فزاينده ايران است. از اين لحاظ، نبايد اصطلاح حكيمانه رهبرمان يعني قرار داشتن در يك «پيچ تاريخي» براي تبديل شدن به يك قدرت بزرگ را از ياد ببريم. همزمان هم نبايد فراموش كنيم كه بالا بردن عيار قدرت ملي‌مان هزينه‌هايي دارد كه بايد هوشمندانه و گام به گام و با توجه به ظرفيت‌ها و محدوديت‌هاي استراتژيك‌مان با آنها روبه‌رو شويم. در وضعيت فعلي هم مقصر اصلي تداوم تنش‌ها زياده‌خواهي‌هاي غرب و امريكاست كه به وضوح نشان داده‌اند كه صرفا به دنبال منافع خود هستند. همين هم سبب شده كه رژيم‌هاي متحد عربي رفته رفته از كارآمدي سياست فشار حداكثري آنها نااميد شوند و به فكر منافع خود و روابط خوب همسايگي با ايران شوند. برگشت اماراتي‌ها به اين مسير يك نمونه است.

مطمئنا تحريم ظريف با هدف جلوگيري از ايجاد شكاف بيشتر بين تيم ترامپ با افكار عمومي امريكا و جهان است. ادبيات انتقادي وزير خارجه‌مان نسبت به مفاهيم تحريم، جنگ، زورگويي نظام سلطه، پايان عصر هژموني غربي و غيره خوشايند امريكايي‌هاي تندرو فعلي و ناآگاه نسبت به تاريخ منطقه و جهان نيست. به نظرم ظريف در هر دولتي با هر گرايشي در ايران يك نيروي كارآمد است و بر اعتبار بين‌المللي ايران مي‌افزايد. چون هدف غايي ظريف توليد «ثروت» و «امنيت» براي ايران با تمامي محدوديت‌هاي موجود است.

استاد روابط بين‌الملل

ارسال نظر