تاریخ : 12 دسامبر 2019 - 10:18 - شناسه خبر : 31501 اخبار شهرستان

دکتر سیما فردوسی روانشناس:

جلوی دیگران هرگز فرزندتان را تحقیر نکیند/گذشته های خود را فراموش کنیم/ریشه رفتارها باید مورد توجه قرار گیرد/ بخش دوم

یعنی بگوید من اندازه تو بودم تمام خانه را یک تنه تمیز می کردم. آدمی بودم منظم و مرتب. به نسل جدید از خودتان تعریف و تمجید نکنید وگرنه از شما فاصله می گیرند. می گوید: این مال یک کره دیگر است. هم درس می خوانده، هم بچه بزرگ می کرده و هم مرتب و منظم بوده، هم شاگر اول بوده…

در پی حضور سرکار خانم دکتر سیما فردوسی عضو هیأت علمی دانشگاه در سلسله نشست های خوشبختی آموختنی است که از طرف شهرداری و شورای اسلامی شهر میبد برگزار می شود فرصتی دست داد تا با این مشاور حاذق کشورمان گفتگوی مفصلی را انجام دهیم که ماحصل آن را در دوبخش می خوانید:

چه نکاتی را برای خانواده ها پیشنهاد می دهید، در صورتی که آن را به کار ببندند، زندگی بهتری خواهند داشت؟
یکسری دستور العمل کلی برای همه خانواده هاست که ارکان اصلی خانواده را تشکیل می دهند.
روی نکات مثبت یکدیگر توجه کنیم
اگر ما مرتب روی نکات منفی یکدیگر توجه داشته باشیم مسلما آن عیوب بزرگ می شود.
روی نکات مثبت یکدیگر تمرکز کنیم و ببینیم همسرمان چه ویژگی های مثبتی دارد و هر روز در ذهنمان آنها را مرور و تکرار کنیم. روی جنبه های منفی اش تمرکز نکنیم. جنبه های مثبت در ذهن ما بزرگ تر می شود و چهره و تصویر دیگری از او در ذهن ما شکل می گیرد.
گذشته های خود را فراموش کنیم.
خیلی ها در گذشته زندگی می کنند. چرا اینچنین زندگی کردم؟ چرا در آن مسأله طور دیگری رفتار نکردم؟ و… اگر ما مرتب به گذشته توجه داشته باشیم و فکر کنیم دچار افسردگی می شویم.
آدم های افسرده آدم های خوش اخلاقی نیستند. خلق تحریک پذیر دارند، خیلی زود از کوره در می روند. تقریبا از هیچ چیزی لذت نمی برند. ما در اینکه چه حالات روحی و روانی برای خود ایجاد کنیم نقش داریم
یکسری از مشکلات پایه ژنتیکی دارند.
تعداد زیادی از مشکلات و مسائل اکتسابی است و در محیط اش به وجود آمده است. مثلاً اگر مدام روی نکات منفی توجه کنیم، چه خواهد شد؟ انسان های مضطرب این طوری هستند. همه اش تفکرشان راجع به اتفاق های منفی است که نیفتاده و قرار هم نیست بیفتد. مرتب راجع به آن اتفاق های منفی صحبت می کنند. برای خودشان داستان می سازند اگر فرزندم مریض شود، همسر و فرزندم را از دست بدهم اگر این طوری شد و … چه باید بکنم؟! تصویر سازی ذهنی درباره مشکلات و … دارد. در کودکان و نوجوانان هم ممکن است وجود داشته باشد. دانش آموزی که همیشه فکر می کند که اگر در امتحان رد شود و نمره خوبی نگیرد، اگر در کنکور در رشته مورد علاقه اش قبول نشود، اگر در دانشگاه مورد علاقه اش درس نخواند. تمام این افکار که در ذهن مرور می شود تولید اضطراب می کند. ما تعداد کودکان و نوجوانان و جوانان مضطرب در خانواده های احساساتی و هیجانی زیاد داریم.
شب ها این همه دیر به رختخواب نرویم.
خواب شبانه خیلی مهم است. شما وقتی که خواب هستید مغزتان باید مواد انتقال دهنده های عصبی مغزتان را تولید کند. این مواد خیلی اهمیت دارد و ضامن آرامش ما هستند. انسان هایی که آرامش دارند، خُلق شان خوب است، افسرده و مضطرب نیستند، ترس ندارند. نگرانی ندارند به این علت است که خواب به موقع و خوبی دارند و از بعد بیوشیمایی در حد متعادل قرار دارند. ولی انسان هایی که این مواد در مغزشان کم است باید به روانشناسان و روانپزشکان مراجعه کنند و از دارو درمانی استفاده کند. از داروهایی استفاده کنند که این مواد را به حد متعال برسند.
به همه توصیه می شود یکی از راهکار هایی که به طور طبیعی خُلق و خویتان خوب باشد این است که شب ها زودتر به رختخواب بروید. هشت ساعت خواب باید وجود داشته باشد. عملکرد مغز در روز و شب فرق می کند. در روز وقتی بیدار هستید مغز یکسری فعالیت دارد و در شب وقتی خواب هستید یکسری دیگر.
ریشه رفتارها باید مورد توجه قرار گیرد
به جای اینکه فقط آدم ها به نصیحت کردن یکدیگر بپردازند، باید به ریشه رفتارها توجه کنند. اینکه من زود خُلقم تنگ می شود و اینکه من یک آدم مودی هستم که گاهی خوب هستم و گاهی بد و زود عصبانی می شوم، اینکه طاقت و تحملم خیلی کم است، ماده ای در مغزم به اسم سروتونین کم شده. به خاطر این است که نمی توانم با زنم خوش اخلاق باشم. این ها با نصیحت کردن فرق می کند. آدم ها باید در شرایط خوبی قرار بگیرند تا بتوانند با بچه شان خوب رفتار کنند. شما به یک مادر افسرده، مضطرب هرچه بگویید با فرزندتان خوب رفتار کن، حرف زشت به او نزن، کتکش نزن، تا حالِ خودش خوب نباشد نمی تواند.
همه دلشان می خواهد که خوب رفتار کنند. چرا بعضی نمی توانند؟ چون حالشان خوب نیست. ما باید در وهله اول حال خودمان را خوب کنیم تا بتوانیم با عزیزانی که زندگی می کنیم خوب رفتار کنیم.
از فضای مجازی فاصله بگیریم
این همه فضاهای مجازی، موبایل ها و … خود را در تماس آنها قرار ندهیم. آدم هایی هستند که نشستن و چشم دوختن به دریافت امواج این وسایل. امواج هم باعث می شود مسائل فکری، روحی، ذهنی و روانی برایشان به وجود آید؛ مخصوصا برای بچه ها.
بچه های نسل جدید تقلید گرا هستند
بچه ها امروزه تقلید گرا هستند نه تحلیل گرا. این دو با هم متفاوت است. شما وقتی خودتان مرتب و مدام سرتان در گوشی است وقتی بخواهید به بچه تان بگویید که اینقدر در این فضاها نباش اولین حرفی که به شما می زند این است که چرا خودتان هستید؟ حالا هرچه قدر به بچه ات بگویی که عزیزم، من که دانش آموز نیستم و نباید درس بخوانم، باز بچه حرف خودش را تکرار می کند.
تحلیل برای آدم هایی است که سنشان بالاتر رفته باشد. نمی توانید از بچه های کم سن و سال انتظار داشته باشید که تحلیل بکنند و تشخیص بدهند که وظیفه خودشان چیست و وظیفه شما چیست. این ها را ما بزرگتر ها باید بدانیم.
کودکان از راه مشاهده کردن یاد می گیرند
یکی از مکاتب بزرگ علم روانشناسی ثابت کرده که کودکان و نوجوانان به خصوص کودکان به وسیله مشاهده کردن یاد می گیرند. لازم نیست که شما هزار فرمول پیچیده ارائه دهید که یک چیزی یاد فرزندتان بدهید. از خود شما به وسیله مشاهده کردن یاد می گیرند. می ببیند که بابا به مادرش احترام می گذارد. این هم یاد می گیرد. مادر به پدر احترام می گذارد. چه در حضور و چه در غیاب پدر. این جزئیات را باید توجه بفرمایید.
هزار نکته باریکتر از مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
ما باید نکات ریز را در نظر بگیریم. در حضور پدر از او تعریف کنیم و در غیابش تلفن را دست می گیریم به این و آن زنگ می زنیم و درد دل می کنیم و بدگویی می کنیم. فرزندمان همه اینها را گوش می دهد. این فرزند برای پدرش دیگر احترامی قائل نیست.
فرمول این است به وسیله مشاهده کردن کودکان یاد می گیرند. پدر و مادر باهم مهربان هستند، محبت نسبت به همدیگر دارند.
چه طوری جلوی فرزندان به یکدیگر محبت کنیم.
در مسائل مختلف زندگی، مسائلی که پیش می آید رفتار محبت آمیز باید نشان داده شود. مثلاً پدر خانواده، سرماخورده و مریض است. مادر چه طوری رفتار می کند؟ چگونه مراقبت و پرستاری می کند؟ رفتار مادر نشان دهنده محبت اش است. خانم مریض است، آقا چطور رفتار می کند؟ آیا حرف هایی را می زند که روح و روان دیگران را آزار می دهد؟ مثلاً خانم مریض شده، آقا می گوید: خانم تو همیشه مریض هستی. خانه بابات که بودی مریض بودی. من یک زن مریضی گیرم آماده، همیشه مریض، همیشه خوابیده، این چه زندگی است! یا می گوید خانم شما مریض شدی؟ الان تا ماشین را به پارکینگ نیاوردم برویم دکتر. نسخه هایت را گرفتم. باید از همین امشب استراحت کنی. نمی خواهد به آشپزخانه بروی، شام یک چیزی می خوریم. بچه اینها را دارد می شنود. این می شود رفتار محبت آمیز است. هوش هیجانی یعنی همین. یعنی قدرت درک احساسات خود و دیگران.
بچه ها باید رفتار پدر و مادر را در زمان های مختلف ببینند. دل جویی در زمان گرفتاری و پرستاری در زمان بیماری را بچه ها باید از رفتارها یاد بگیرند.
در خانواده احساساتی و هیجانی مدیریت هیجان مهم است. زود بخوابیم. در فضای مجازی این همه سیر نکنیم. وارد فضاهای حقیقی بشویم.
خانواده باید طوری عمل کنند که بچه هایشان خودشان را قبول داشته باشند.
بچه ها باید رفت و آمد کنند و تعاملات اجتماعی یاد بگیرند. اعتماد به نفس شان را بالا ببریم. فرزندتان از خودش راضی است؟ از ظاهر خودش رضایت دارد یا نه؟ از ظاهرشان تعریف کنید و نترسید، اینها لوس نمی شوند! اعتماد به نفس بالایی نسبت به ظاهر خودشان به دست می آورند.
در جامعه ما متاسفانه خانم ها رو به عمل ها جراحی و تغییر دادن خودشان آورده اند.
امروز ژل پشت لبش و روی صورتش تزریق می کند. هزار و یک برنامه برای خودش پیاده می کند. در دنیا ایران رتبه اول را از این نظر دارد. این باعث افتخار نیست. ما باید ریشه یابی کنیم. زنان جامعه ما اعتماد به نفس نسبت به ظاهر خود ندارند. آن طوری که خداوند خلقشان کرده نمی پسندند. چرا؟
به آنها از بچه گی گفته نشده است که شما خوشگل هستید. همین طور که هستید زیبا هستید. برعکس ایراد هم گرفته اند. چرا باید خانم هایی ۶۰-۷۰ ساله به این فکر بیفتند که چند میلیون پول بدهند پوست بدنشان را قیچی کنند و بکشند و … آیا این غیر از عدم رضایت از خود است! گیرم که چین و چروک صورت اتت را صاف کردی! شناسنامه ات را چه کار می خواهی بکنی؟ درون ات را چه کار می خواهی بکنی؟ اینها خطر هم دارد و خیلی ها جان خود را از دست می دهند. معده هایشان را می برند و کوچک می کنند. قسمت مهمی از معده که مسئول این است وقتی ما یک چیزی را می بینیم می خواهیم بخوریم، این قسمت را حذف می کنند. فرد روز به روز لاغرتر می شود و خوشحال است. در حالی که این مضر است. اگر قرار بود این طور باشد خداوند این بخش را در بدن ما قرار نمی داد. چرا ما نمی توانیم اراده کنیم، ورزش کنیم و رژیم بگیریم برای سلامتی. نه برای اینکه باربی شویم. اعتماد به نفس های پایین است.
خانواده باید طوری عمل کنند که بچه هایشان خودشان را قبول داشته باشند. این از نظر بعد ظاهر است.
در منزل اعتبار به بچه هایتان بدهید.
از کودکان خود در منزل نظر بخواهید. نوجوانی از۱۱سالگی تا پایان ۱۹سالگی است. در خیلی از موارد نظر بچه ها را در امور خانه جویا شوید. چیزهایی که به آنها مربوط می شود. کودک شما احساس شخصیت می کند و می گوید: من هم صاحب نظر هستم. می خواهیم به مسافرت، تفریح و گردش برویم به من هم می گویند که تو هم دوست داری به اینجا بروی یا نه! رشته می خواهد انتخاب کند چرا تجربی را دوست داری. چرا تجربی نه. مادر می خواهد چیزی بپزد سوال می کند که چه چیزی بپزم. مشورت کردن اعتماد به نفس بچه ها را بالا می برد.
جلوی دیگران هرگز فرزندتان را تحقیر نکیند.
جلوی دیگران هرگز فرزندتان را تحقیر نکیند. طنز از فرزندتان نسازید. چیزهایی نگوید که موجب خنده دیگران شود. هرگز جلوی دیگران مثل عمو، عمه، خاله و… نخواهید که آنها با فرزندتان صحبت کنند. کسانی که برای تربیت فرزند واجد شرایط هستند، پدر، مادر، اولیاء مدرسه و متخصصین و مشاورین هستند. به عمو، خاله و… بگوییم که فرزند من را نصیحت کن، شخصیت او را زیر سوال می بریید. احساس می کند که آبرویش رفته است. اعتماد به نفس بچه ها را پایین می آوریم.
سعی کنید مشکل یابی تحصیلی بکنید.
سعی کنید مشکل یابی تحصیلی بکنید. از راه درستش کمکشان بکنیم که طعم نمره خوب گرفتن را بچشد. احساس کند که من هم می توانم ریاضی را بفهم و نمره خوبی بگیرم. فیزیک، شیمی و … را خوب بفهد و نمره خوبی در درس ریاضی بگیرند. اگر فرزندتان مشکلات تحصیلی دارد باید حتما راهنمایی شود تا طعم موفقیت تحصیلی را بچشد.
رضایت از ظاهر، رضایت از وضعیت اش در درون خانواده، رضایت از وضعیت فرزند در اجتماع، رضایت از وضعیت تحصیلی خودش، این چهار بعد ارکان اصلی اعتماد به نفس انسان ها را تشکیل می دهد.
اعتماد به نفس از دو جنبه به انسان کمک می کند. انسان هایی که اعتماد به نفس بالایی دارند موفقت تر هستند. انسان هایی که اعتماد به نفس دارند مقاومت ترند.
استرس چیست؟
استرس ها انسان را هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی و روانی دچار تنش می کند. هر عاملی که انسان را از حالت تعادل خارج کند استرس است. فکر کنید در طول یک روز چقدر انسان ممکن است از حالت تعادل خارج شود. همه تحت استرس های زیادی قرار می گیرند.
استرس به دو دسته تقسیم شده اند، استرس ها کوچک و مداوم و استرس های بزرگ و ناگهانی.
اتفاقاً استرس های که مداومت دارند حتی اگر محتوای ریزی داشته باشد بیشتر روی انسان تاثیر می گذارد. خانواده ایی که زن و شوهر مرتب اختلاف دارند. هر شب دعوا می کنند. هیچ رفتار محبت آمیزی بینشان وجود ندارد. بچه هایشان بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند تا بچه هایی که در یک خانواده هایی هستند که هر شش ماه یک دفعه، یک دعوای بزرگ در خانه شان به وجود می آید. بچه های طلاق بیشتر تحت تاثیر استرس هستند. ماجرایی که برایشان به وجود آمده تمام که نمی شود، درگیر یکسری مسائل بعد از طلاق می شود.
اثرات استرس برای سنین مختلف متفاوت است.
مثلا در طلاق کودکانی که در نوجوانی قرار دارند استرس زیادی دارند و دچار مشکلات بیشتری می شوند. منش جمع گرا پیدا می کند. یعنی اینکه دیگر نمی خواهد در خانه باشد. دیگر حرف حرف دوستانش است و به دوستانش می پیوند. خجالت می کشد که دوستانش بفهمند که پدر و مادرش از هم جدا شده اند.
در خانواده چه کار باید بکنیم تا استرس کم شود؟
خودتان را قوی کنید. مقاومتهایتان را باید بالا ببرید، نه اینکه بنشینیم دست روی دست بگذاریم که ای کاش در دنیایی زندگی می کردیم که استرس نداشت. هرچیزی که یک مقدار انسان را از حالت تعادل خارج کند استرس نامیده می شود. تو باید قوی باشی.
چه کار کنیم که قوی باشیم؟
اعتماد به نفس خود را بالا ببرید. مهارت اندوزی کنید. مهارت ورزشی، فرهنگی، مذهبی، هنری و… یاد بگیرید. مثلا شخصی نتوانسته درس بخواند. امروز فرصتش را دارد. امتحان می دهد و درس خواندن را شروع می کند. از زمانی که درس می خواند چقدر تغییر در رفتار و منش او پیدا شده است. چرا تغییر کرد؟ چون اعتماد به نفس او بالاتر رفته است.
دیندار شدن بخشی از تحول کودکان و نوجوانان است.
دینداری از همان بچگی نوعی رشد است. نه اینکه بگوییم این فرزند تا سن ۹ سالگی هیچ کاری انجام ندهد. از سن ۹ سالگی به بعد انجام فرائض دینی است.
آیا این بچه در خانواده ای بزرگ شده که روش هایشان منطبق با دینداری است یا نه؟
آدم ها از لحاظ دینداری به دو دسته تقسیم می کند. بعضی از آدم ها دینداریشان کودکانه است. بالغانه نیست. همیشه طلبکار هستند. همیشه معامله گر هستند. با همه چیز و همه کس می خواهند معامله کنند از جمله با خدا. خدایا هرچه تو بگویی انجام می دهیم: نماز، روزه، حج و … ولی انتظار داریم که تو هم تمام خواسته های ما را اجابت کنی. شما چی می خواهی؟ از همین الان یک جای دنجی برای ما در بهشت رزرو شود. در این دنیا هیچ اتفاق بدی برای ما نیفتد. همه چیز خوب باشد. نه کسی فوت کند و نه اتفاق ناگواری برایمان بیفتد. حضرت علی (ع) می فرمایند: برخی از آدمها دین داری شان طلبکارانه است از خدا طلب کار است.
اگر چنین چیزی به بچه القا شود او هم مشکل دار خواهد شد. چنین مادری به بچه اش می گوید که دخترم امروز امتحان داری؟ برو من برایت دعا می کنم که خداوند نمره بیست معلم بهت بدهد. بچه ای که درس نخوانده با دعا که بیست نمی گیره. بچه به مادر می گوید یا تو دعا نکردی و یا اینکه خدا مرا دوست نداشت که به من بیست نداد.
بچه ها را باید شکرگزار بار بیاوریم.
در حالی که مادری که دینداری بالغانه دارد شکرگزار هست. تا می توانی خدا را شکرکنید. علاوه بر نمازهای یومیه تان ۲ رکعت نماز شکر بخوانید بابت تمام چیزهایی که خداوند مصلحت دانسته به شما داده و آنچه که خداوند مصلحت ندانسته و به شما نداده است. آدمهایی که اینچنین هستند از بچه گی این طور تربیت شده اند که شکرگزار باشند. بچه ها را باید شکرگزار بار بیاوریم. مصلحت اندیشی را پیشه کنند. البته ما تلاش و کوشش می کنیم تا خود را ارتقا دهیم ولی به هر حال مشیت الهی چیز دیگری است.
بر روی رشد اخلاقی بچه ها تاکید داشته باشید
در فرزند پروری دو موضوع است که باید مورد توجه قرار گیرد یکی رشد اجتماعی و دیگری رشد اخلاقی.
در رشد اخلاقی ببیند که کارخوب و بد چیست؛ دزدی کردن، غیبت کردن، مال مردم خوردن بد است و …
رشد اخلاقی جامعه ما متاسفانه ضعیف است.
به این حوزه خیلی پرداخته نشده است. متاسفانه در مدراس هم تکلیف روی درس است. آن دانش آموزی که از لحاظ درسی خوب است همیشه تشویق می شود. آن دانش آموزی که منش و اخلاقش خوب است و انضباط اش خوب است، تقلب نمی کند، هیچ کار خلافی انجام نمی دهد کمتر تشویق می شود. خانواده ها باید روی رشد اخلاقی فرزندانشان توجه داشته باشند.
رشد روح و روان شخصیت های سالم را به جامعه عرضه می کند.
نمی خواهید که فرزندتان فقط از لحاظ جسمی رشد کند. می خواهید از لحاظ روانی هم رشد بکند.
رشد روح و روان شخصیت های سالم را به جامعه عرضه می کند. آدم های سالم خودشان از زندگی شان لذت می برند. ما باید خودمان را رشد بدهیم تا ارتقا سلامت روان پیدا کنیم تا راحتر زندگی کنیم.
فرزندانتان باید رشد اجتماعی نیز داشته باشند.
جوانانی هستند که از لحاظ درسی خوب هستند. خیلی با استعداد و با هوش هستند. ولی رفتار اجتماعی شان با سنش نمی خواند. مثلا ۲۴ ساله است ولی رفتار اجتماعی اش مثل افراد ۱۶ سالها است. مثلا چطور با بزرگ تر رفتار کند؟ اگر پدر و مادر به دیدنِ یک بزرگتر می روند این فورا می گوید که من نمی آیم، حوصله ندارم. بچه ها باید به بزرگترها احترام بگذارند. به دید و بازدید بزرگتر بروید و بچه ها را ببرید. در میهمانی ها که حضور دارید، یک جا ننشینند و سرشان در موبایل باشد. در ارتباط باشند. اتفاقا یکی از تحقیقات نشان می دهد انسان هایی که بیشتر به فضاهای مجازی روی می آورند در داد و ستدهای اجتماعی خیلی ضعیف هستند. اینها به خانواده مربوط می شود. رفت و آمدها را بیشتر کنید. نه به اینکه ناهار و شام بدهید و سفره آرایی کنید. از بعد رفتاری به رفت و آمدها نگاه کنید. حتی ناهار و شامل نباشد، به صرف صبحانه همدیگر را دعوت بفرمایید.
خیلی ها داد و ستدها و رفت و آمدها را کم کردند. بچه هایشان در رشد اجتماعی خیلی ضعیف هستند. برایشان مشکلاتی را ایجاد می کنند. باید ببینیم که فرزندمان به لحاظ اخلاقی و به لحاظ اجتماعی مطابق سن شناسنامه اش عمل می کند یا نه!
ورزش و تحرک داشته باشیم.
فرزندان را بیشتر به فضاهای طبیعی ببریم. از فضاهای طبیعی و آزاد لذت می برند.
کودکان باید کاری که شروع کردند را به پایان برسانند
بچه های امروز خیلی باهوش و با استعداد هستند. یک کمی کم دقت هستند.
آیا داشتن هوش به تنهایی موجب موفقیت می شود؟ نه. آدم باهوش باید دقت و تمرکزش بالا باشد. حافظه اش خوب کار کند. از لحاظ روحی و روانی نیز در یک وضعیت خوبی باشد. تلاشگر هم باشد، آن وقت موفق است. بچه ها را تشویق بکنیم که پشتکارهای قوی داشته باشند. یک کاری را که شروع می کنند آن را به سرانجام برسانند. اگر وسطش خسته شد اشکال ندارد، استراحت کند ولی تمام اش بکند.
به او بگویید در کلاس زبان، قرآن، ورزش و …ثبت نامت می کنم به شرط اینکه وسطش آن را رها نکنی.
درس را باید با پشت کار تمام کند. نه اینکه تند تند مشقی بنویسد و نشان معلم بدهد و تمام شود. عمیق باید کار کنند. یعنی معنای مطالب را باید متوجه شوند. آدم های کم دقت و کم تمرکز کم حوصله هم هستند.
نسل امروز کم حوصله است. مثلا نشسته نیم ساعت و کمتر درس خوانده بلند شد. رفت آشپزخانه در یخچال را باز می کند و به آن نگاه می کند. عزیزم چیزی می خواهی؟ نه. بعد در را می بیند سر به سر خواهرش می گذارد و صدای آن را در می آورد. دو ساعت با دوست اش صحبت می کند. اتاقش بسیار آشفته بازار است. بسیار بی نظم است. لباس، کتاب، مقنعه و … همه چیز در اتاق روی زمین است.
از خودتان برای بچه هایتان تعریف نکنید.
یعنی بگوید من اندازه تو بودم تمام خانه را یک تنه تمیز می کردم. آدمی بودم منظم و مرتب. به نسل جدید از خودتان تعریف و تمجید نکنید وگرنه از شما فاصله می گیرند. می گوید: این مال یک کره دیگر است. هم درس می خوانده، هم بچه بزرگ می کرده و هم مرتب و منظم بوده، هم شاگر اول بوده.
بعضی آقایان به پسرشان می گویند من وقتی مدرسه می رفتم در مغازه پدرم کار هم می کردم. پدرم هم به من پول نمی داد. این پسر از پدر بسیار فاصله می گیرد. این دیگه کیه!
بچه های نوجوان آدم هایی را می خواهند که مثل خودشان باشند. شما به عنوان پدر و مادر وقتی می خواهید بچه هایتان به شما نزدیک شوند از خودتان تعریف و تمجید نکنید و در پاره ای از موارد بگویید من هم این طوری بودم عزیزم. من تو را درک می کنم. حالا راهکارتان را بگویید. من هم حوصله نداشتم اتاقم را مرتب کنم. یک سبد گرفته بودم همه اینها را می ریختم اجالتا در آن سبد تا فضا باز شود. یه خورده که سروحال می شدم اینها را بر می داشتم و یکی یکی می گذاشتم سرجایش. می گوید مامان من را درک می کند چون مثل خودم بوده است. پس به طرفتان می آید.
نشست های خانوادگی بگذارید.
پدر و مادر و فرزندان دور هم بنشینید، بچه ها درباره هرچه که دوست دارند صحبت کنند. اگر اعتراض دارند طوری نیست اعتراض کنند. شما گوش بدهید ببینند چی می گوید. اگر بچه هیچ حرفی نزند و اعتراض داشته باشد جالب نیست. اینکه من بچه مثلا ۱۲ ساله از خیلی چیزها رنج ببرم ولی نه جرات بیان کردن آن را داشته باشم و نه حوصله اش را و نه اطمینان داشته باشم که اگر بگویم یک فکری به حالم می کنند. اسم این را اثرات خفته گذاشته اند. اثراتی که در وجود انسان به خواب می رود. بعد از چندین سال بیدار می شوند. حالا اعتراضات شروع می شود: شما به خواهرم بیشتر توجه می کردی؟ تبعیض قائل می شدی؟ برای من این طور بودی و … بعد از گذشت چندین سال تازه افسردگی اش شروع می شود. زمینه اش بوده است ولی بروز اش دارد شروع می شود. برای اینکه اثرات خفته باقی نماند کودکان شما باید در موقع خودش خواسته هایشان را به شما بگویند.
تحقیقی روی فرزندان طلاق انجام دادم دیدم که زمانی که پدر و مادر در حال جدایی بوده اند، در آن زمان فرزندانشان درس می خوانند، نمره خوب هم می گرفتند ولی بعد از اینکه درسشان تمام شد، آنها دچار مشکل شدند. اضطراب، افسردگی، وسواس و مشکل در تعاملات اجتماعی همه بعدا به وجود آمد. چون در زمان خودش ننشسته حرف بزند. برای پیشگیری بشینید با فرزندان درباره مسائل مختلف صحبت کنید. نباید بچه از پدر و مادرش بترسد باید به پدر و مادر احترام بگذارند.
نگویید پول ندارم.
به فرزندتان نگویید پول ندارم. بگویید مصلحت نمی دانم الان موبایل برای شما بخرم. اگر می خواهد اثر کند زن و شوهر باید یک حرف بزنید. من و بابات مصلحت نمی دانم. اگر فرزندتان از شما خواست که از باباش پول بگیرید و برایش فلان وسیله را بخرید. نگویید: اون بدبخت بیچاره از کجا بیاره. به کار بردن همین کلمه یعنی بابا را ناارزنده کرده ای. شخصیتش را پایین آوردی. بگویید: من و بابات مصلحت نمی دانیم. هر وقت صلاح بدانیم می گیریم.
اگر به شما گفت: خوب برای چی من را به این دنیا آوردی، حالاکه به دنیا آوردی وظیفه اتان این است که هرچه که من می خواهم باید برایمان بگیری. تو چطوری با این بابای بداخلاق زندگی کردی! من اگر جای تو بودم نمی توانستم. نه پول دارد، نه خوش اخلاق است و … شما نباید بگویید: آره دخترم، پسرم تو امروز بزرگ شدی من را درک می کنی. باید بگویی: بیا اینجا بنشین با هم صحبت کنیم. اون روزی که بابات خواستگاری من آمد یک جوان ۲۳ ساله، رشید و برومند بود. الان هم پشیمان نیستم. و اگر دوباره روزگار بر می گشت و من جوان می شدم و قرار بود ازدواج کنم می دونی با کی ازدواج می کردم؟ با همین بابات! بس که مرد خانواده دوستی و زن دوست است و … الان اگر شما می بینی یک وقت هایی حوصله اش سر می رود و یک دادی می زند الان که ۲۳ ساله نیست عزیزم. الان ۵۶ ساله اش است. قند و چربی اش رفته بالا. کلسترول خون بالا. فشار خون بالا و … اینها تاثیر دارد روی رفتار و خلق و خو. من و شما باید مواظب اش هم باشیم. دیگر بچه نمی تواند بگوید که چرا من را به دنیا آوردی.
هر دو پشت هم باید باشی.
هیچ وقت، هیچ چیزی را از پدر و یا مادر پنهان نباید کرد
مثلاً دخترتان با یک پسری حرف می زند شما هم این را فهمید و بهش هم گفتید. التماس می کند که بابا نفهمد. اینجا شما نباید بگویید که تو دختر خوبی باش من به بابات نمی گویم. باید بگویی: نه عزیزم! پدر در خانواده سرپرست است و مادر مدیر داخل خانواده است. مدیر و سرپرست با هم دیگر موازی باید حرکت کنند. باید همسو باشند. خط و مشی شان در زندگی باید یکی باشد. دخترم به ضرر خودت است. ما می خواهیم با هم به شما کمک کنیم.
مولانا:
مشورت ادارک و هوشیاری دهد
عقل ها را عقل ها یاری دهد
بنشینم، گفتگو کنیم، عقل هایمان را روی هم بگذارم. یک چیزی خوبی از آن در بیاوریم. نه اینکه بابا قرار است دعوا کند. بچه ها باید بفهمند که خانواده هاشان یک خانواده متعادل، منسجم و به سمت خانواده متکامل می رود. نه اینکه خانواده مورب. خانواده ایی که مادر و پدر هر کدام یک چیزی می گویند.
برخی خانواده فرزندانشان در مدرسه دوستانی دارند که اهل نماز، روزه وحجاب نیستند چگونه باید به فرزندانشان آموزش بدهند تا از آنها الگو نگیرند؟
دوستان فرزند شما باید آدم هایی باشند که به لحاظ خانوادگی با شما سنخیت داشته باشند. اگر فرهنگ متفاوتی دارند رفتار و عادات متفاوتی دارند فرد مناسبی برای ارتباط با فرزند شما نیست. این را باید به فرزندتان بگویید. بگویید دوستان تو نه تنها خودش بلکه خانواده هایشان هم باید مثل ما باشد.
مسئله نماز و روزه که برای بچه ها سخت است ما از روش حساسیت زدایی منظم استفاده می کنیم. از کم شروع می کنیم. از دو رکعت شروع بفرمایید. عزیزم روزی دو رکعت. بعد یواش یواش یک وعده به دو وعده تبدیل می شود. هر وعده ای که راحت تر است شروع می کنیم. به تدریج افزایش می دهیم. اگر سخت گیری افراطی کنید بدتر می شود. باید از نماز خواندن لذت ببرد. برایش خوشایند باشد.
برخی دختربچه هایشان دوست دارند آرایش کنند در حالی که خانواده اهل آرایش نیست چگونه با این فرزند باید روبرو شوند؟
از مضرات آرایش کردن در این سن و سال برایش بگویید. در مدرسه با مدیر مدرسه صحبت کنید. امسال یک متخصص پوست دعوت کنند بیاید برای بچه ها و خانواده ها صحبت کند. راجع به مضررات آرایش کردن در سنین کم. این پوست قرار است در این سن ما آن را مسدود کنیم. پیری زودرس می آورد. این طوری اثربخشی بیشتری دارد.
معضلات نوجوانان امروز گوشی موبایل است. به نظر شما بهترین سن برای خرید گوشی چیست؟
اواخر دوران دبیرستان. آن هم قبل از اینکه موبایل هوشمند را به او می دهید آموزش به او بدهید. بگویید آدم های اذیت کن در این فضاها وجود دارند. خفاشانی هستند که در ذهن بچه ها رسوخ می کنند.
بچه های کوچک روزانه ۴۰ دقیقه نباید با موبایل بازی کنند.
در برخی موارد کودکان مان خود را با هم کلاسی اش مقایسه می کنند که از لحاظ مالی در وضعیت خوبی قرار دارد چه جوابی باید به او بدهیم؟
به فرزندمان بگویید این پنج انگشت هیچ کدام مثل هم نیستند. آدم ها هم با هم فرق می کند. ولی دلیل نمی شود کسی که پول کمی دارد صفات برجسته ای نداشته باشد. شروع کنید از صفات خوب پدرش به او بگویید.
چرا آمار طلاق در جامعه رو به فزونی است؟
در بین خانواده ها متأسفانه بحث خیانت را داریم. خیانت عاطفی و جنسی. خانواده ایی که با هم مشکل دارند به دنبال مأمنی می گردند که مشکلش را بیان کند و به دیگران متوسل می شوند.
در گذشته تصورشان این بود که باید زندگی کنند. الان چشم و گوش ها باز شده، ماهواره می بیند و می گویند من می توانم خود را نجات دهم. منتهی نمی آید به رفع مسئله بپردازند. می آیند راه های انحرافی را در پیش می گیرند. مثلا با یکی صحبت می کند. با یکی دوست می شود، انتخاب می کند با او اوقاتش را بگذارند، برای جبران یک فقدان. سپس اسیر و وابسته می شود، درگیری عاطفی پیدا می کند در حالی که زن و شوهر از زندگی شان راضی باشند و ازدواج درستی داشته باشند این موارد به وجود نمی آید. اینها ریشه در نارضایتی دارد. باید رفت و داخلش را شکافت.
سخن پایانی:
زن و شوهر برای اینکه خانواده هاشان استحکام داشته باشد باید خوبی ها و مثبت های همدیگر را ببینند و به یکدیگر احترام بگذارند. عشق بورزند. دوست داشت باشند همدیگر.
از لقب های زیبا استفاده بفرمایید. همسرتان را با آن لقب صدا کنید. مهربانی و عشق مثل گل و گیاه است. عشق آبیاری می خواهد باید بپرورانید. مسائل کلامی است.
مبادا خدای نکرده یک لقب نازیبا بگویید. حتی به شوخی.

اخبار مرتبط

ارسال نظر