تاریخ : 18 دسامبر 2019 - 9:35 - شناسه خبر : 31571 یادداشت

علل يك مخالفت غيرمنتظره

عباس عبدي

خلأ قدرت در عراق و لبنان ممكن است رخ دهد، ولي در ايران خير. چون قدرت برتر در جايي غير از دولت است و به سادگي مي‌توان خلأ آن را پر كرد و اين برخلاف لبنان و عراق است.

طرح ايده انتخابات زودرس هر دستاوردي نداشته باشد، اين حسن را داشت كه دلواپسان را متوجه رفتارشان كرد و به يك‌باره ورق را برگرداند و نه‌تنها برخي از آنان از حملات خود عليه دولت كاستند، بلكه به مدافع دولت نيز تبديل و خواهان ادامه كار آن شدند. البته اين موضع تاكتيكي و موقتي و حتي مبتني بر دورويي است، به ويژه آنكه بخش صادق اين گروه همچنان عزم خود را براي مقابله با دولت جزم كرده و از مواضع تخريبي خود كوتاه نمي‌آيد. با وجود اين، همين كه در ادبيات و مواضع برخي از آنان نوعي عقب‌نشيني را نسبت به حمله عليه دولت مي‌بينيم، جاي خوشحالي دارد. ولي پرسشي كه براي هر كسي ممكن است طرح شود، اين است كه چرا اين گروه كه تا اين حد ترمز بريده عليه دولت روحاني تبليغ و روز و شب براي سقوط آن لحظه‌شماري مي‌كردند؛ يك‌باره در برابر اين پيشنهاد موضع معكوس گرفتند؟ موضعي كه در بسياري از موارد پر از تناقض بود، چند علت براي اين مساله مي‌توان برشمرد. اولين علت كه خوش‌بينانه‌ترين نيز هست، ترس آنان از وقوع چنين اتفاقي بود. آنان متوجه شدند كه حملات عليه دولت و روحاني اگر به حذف آن منجر شود، چون مخالفان برنامه‌اي براي بعد ندارند، با خلأ مديريتي مواجه مي‌شوند. آنان تا حدي ساده‌انگارانه مي‌خواهند از اين جهت ميان وضع ايران و لبنان و عراق نيز مقايسه كنند، ولي متوجه نيستند كه خلأ قدرت در عراق و لبنان ممكن است رخ دهد، ولي در ايران خير. چون قدرت برتر در جايي غير از دولت است و به سادگي مي‌توان خلأ آن را پر كرد و اين برخلاف لبنان و عراق است. با اين حال توسل به اين مقايسه باطل توجيهي بود براي اين گروه از اصولگرايان تندرو و نزديك به احمدي‌نژاد كه خود را از اين پيشنهاد دور كنند. آنان تازه متوجه شدند كه حملات عليه دولت به تنهايي كافي نيست، بلكه بايد ايده‌اي براي پس از آن نيز داشت كه نداشتند. اين پيشنهاد موجب آشكار شدن اين وضعيت متناقض و عجيب در رفتار آنان شد. حالت اول خوش‌بينانه بود. ولي حالت‌هاي بدبينانه هم وجود دارد كه بيشتر مقرون به واقعيت است. يكي اينكه آنان گمان دارند براي شور و شوق انتخاباتي و جلب مردم براي مشاركت و سپس راي دادن به آنان لازم است كه از دولت و روحاني يك كيسه بوكس بسازند و حملات نمايشي خود را عليه آن سامان دهند.

با توجه به عدم حضور موثر اصلاح‌طلبان اين مشي فقط در حد حمله به يك كيسه بوكس است، زيرا مي‌توان هر چه خواستي آن را بزني بدون آنكه كوچك‌ترين پاسخي دريافت كني و البته معلوم نيست كه با اين حد از حمله به آن، اصولا پس از مدتي چيزي از كيسه بوكس باقي مانده باشد. ولي علت بعدي شايد مهم‌تر باشد. اين نگاه آنان را چند جا ديده‌ام كه نوشته‌اند رييس‌جمهور بايد تا پايان كارش با همين وضع ادامه دهد و پاسخگوي عملكردش باشد. معناي روشن اين سخن اين است كه ما مي‌خواهيم هر چه بيشتر چوب لاي چرخ او بگذاريم و كشور وضع بدتري پيدا كند تا در سال ۱۴۰۰ به راحتي به مصدر امور وارد شويم. هيچ منطق ديگري جز اين؛ توجيه‌كننده مخالفت تندروها با ايده انتخابات زودهنگام نيست. اين يعني قرباني كردن منافع ملي پيش پاي منافع حقير جناحي. روزها و هفته‌هاي آينده نشان خواهد داد كه كدام يك از سه علت فوق درست است.

اخبار مرتبط

ارسال نظر