تاریخ : 22 آگوست 2015 - 17:57 - شناسه خبر : 4050 یادداشت

راه بده؛ Give way

سید حمید کلانتری

در سفر به یکی از کشورهای آفریقایی در مسیر جاده، تابلویی دیدم که قبلاً جایی ندیده بودم. در تابلو نوشته بود؛ Give way. این نوشته جدید بود و خیلی جلب توجه کرد. با قدری تأمل و سؤال از دوستان محلی دیدم مفهوم ساده ای دارد که در بسیاری از مسائل زندگی و ارتباطات اجتماعی ما […]

در سفر به یکی از کشورهای آفریقایی در مسیر جاده، تابلویی دیدم که قبلاً جایی ندیده بودم. در تابلو نوشته بود؛ Give way. این نوشته جدید بود و خیلی جلب توجه کرد. با قدری تأمل و سؤال از دوستان محلی دیدم مفهوم ساده ای دارد که در بسیاری از مسائل زندگی و ارتباطات اجتماعی ما نیز کاربرد دارد.

پیام ساده تابلو این بود که ماشین ها در جاده رعایت حال یکدیگر را بکنند و هوای ماشین پشت سری خود را داشته باشند و اگر سرعتشان کم است و ماشینی پشت سرشان می خواهد با سرعت بیشتری برود و یا سبقت بگیرد، راه را برای رفتن او باز کنند. یک رسم خوبی هم بین رانندگان کامیون و تریلر در جاده ها در گذشته بیشتر رایج بود که با زدن راهنمای سمت چپ خود، به ماشین پشت سر اعلام می کردند که اگر می خواهد سبقت بگیرد، مانعی نیست و راه باز است، و این نشان از یک رفتار مناسب اجتماعی و ارتباطی ناشی از احترام به حقوق دیگران در رانندگی در جاده ها داشت.

اما نکته ای که در استفاده از این پیام قابل توجه است، اینکه این دو کلمه «راه بده» در بسیاری از تعاملات و ارتباطات اجتماعی بین مردم و بین مردم و دولت کاربرد دارد که به اختصار به مواردی از آنها می پردازم. اگر ما بر این باور باشیم در زندگی روزمره و در برخورد با دیگران باید راه بدهیم یا راه باز کنیم، یا میدان بدهیم خیلی زندگی را شیرین تر می سازیم. مثلاً وقتی در هنگام رانندگی به عابر پیاده ای در سر چهار راه برمی خوریم که قصد عبور از خیابان دارد و ما سرعت خود را کم می کنیم و با توقفی خیلی کوتاه به او راه می دهیم و آن عابر، دستی حاکی از تشکر تکان می دهد و یا با لبخندی از ما تشکر می کند، چه احساس خوبی به ما و او دست می دهد. یا ماشینی در مسیری برای گردش به چپ و ورود به یک خیابان یا کوچه فرعی از شما که مستقیم می آیی راه می خواهد و شما تأمل و توقفی می کنی و راه می دهی و متقابلاً برای شما دستی تکان می دهد و شما هم تبسمی می کنید و می روید و هر دو شاد می شوید.

یا در صف خرید از فروشگاه یا میدان تره بار شما که بار و خرید زیادی دارید به کسی که یکی دو قلم خرید داشته تعارف می کنید و نوبت خود را می دهید و به نوعی راه می دهید و او از شما تشکر می کند. این مثالها را می توان به موضوعات مختلف در زندگی روزمره تعمیم داد؛ در سوار شدن به اتو بوس، مترو، بی آرتی، در جا دادن به پیرمرد یا پیرزنی که توان ایستادن ندارند، در مهمانی ها و پذیرایی ها، در پارک کردن خودرو، و موارد مشابه زمینه هایی است برای راه دادن به دیگران، که می توان با تذکر به خود و توجه بیشتر راه دادن را تمرین و از این طریق زندگی را سهل تر، آرام تر و مفیدتر ساخت.

حال اگر نگاه و فرهنگ راه دادن را به سایر عرصه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی گسترش دهیم، متوجه خواهیم شد که این اندیشه چقدر راهگشا و اثربخش است و موجب رشد و ارتقای سرمایه اجتماعی و کاهش استرس ها و تنشها در جامعه می شود.

ما در عرصه های اقتصادی در کشور به مردم خوب راه نمی دهیم، راه را برای ورود سرمایه گذار و بخش خصوصی باز نمی کنیم، نه تنها راه را بازنمی کنیم بلکه موانع و سرعت گیرهای زیادی را هم در راه می گذاریم که انگیزه او را از بین می برد. آنچه امروز به عنوان فضا یا محیط کسب و کار و نامناسب بودن آن در کشور مطرح می شود، ناشی از همین روحیات و رفتارهاست. کشورهایی که قصد تحرک در پیشرفت کشور و رونق و رشد اقتصادی دارند به مردم خود، به سرمایه گذاران خود به کارآفرینان و نخبگان راه می دهند تا بیایند، حضور یابند و در توسعه کشور مشارکت نمایند.

وقتی پای صحبت و درد دل کار آفرینان و سرمایه گذاران می نشینی، می بینی سینه ای پر درد از موانع سر راه تولید و فعالیت در بانک، بیمه، گمرک، صادرات، اخذ مجوزهای بهداشتی و زیست محیطی تا فنی، صنعتی، کشاورزی و زمین دارند، اصولاً روحیه کار راه اندازی، برداشتن مانع و راه دادن بسیار پایین است. رفع موانع تولید قبل از اینکه نیاز به قانون و مقررات داشته باشد، نیاز به باور و اعتقاد مدیران و کارشناسان و عوامل اجرایی در سطوح مختلف دارد.

در حوزه های سیاسی نیز وضعی مشابه داریم جناح خود را حاکم می کنیم و راه را بر دیگران می بندیم، به رقیب راه نمی دهیم، به گروههای کوچک میدان نمی دهیم. برای احزاب فضای تلاش و رقابت را فراهم نمی سازیم، نقد و انتقادهای اصحاب رسانه و مطبوعات را برنمی تابیم، فکر می کنیم همه باید از کارهای ما تعریف کنند. برای حضور نخبگان و گرایش های سیاسی رقیب انواع و اقسام محدودیت، هزینه و نگرانی ایجاد می کنیم در نتیجه افراد معتقد، متعهد، اندیشمند و توانا اجازه مشارکت و حضور را به خود نمی دهند.

در عرصه مدیریت و اداره امور سازمانها نیز وضع بهتر از این نیست. بسیاری از مدیران ارشد و میانی خود را عقل کل می دانند و بی نیاز از مشورت با دیگران، بیشتر خود را در حصار معاونین و مدیران نزدیک محدود می سازند و فضا را برای تبادل آرا و نظرات صاحب نظران و کارشناسان بیرون و درون سازمان نمی گشایند و در نتیجه روحیه نوآوری، خلاقیت، ارائه پیشنهاد و راه کار را ضعیف می سازند و موجب بی انگیزگی و عدم مشارکت و همکاری کارکنان در رسیدن سازمان به اهدافش می شوند.

باید برای گسترش و ارتقای سرمایه اجتماعی تمرین کنیم تا به یکدیگر در همه زمینه ها توجه داشته باشیم. دیگران را به حساب آوریم، فرصت ها را برای همه بخواهیم و از این طریق به وحدت و وفاق ملی دست یابیم، شیرینی یک تجربه بسیار موفق بین المللی را این روزها از نزدیک مشاهده می کنیم و دیدیم وقتی به همدیگر بها دادیم، اعتماد کردیم و از تیم شایسته و متعهد مذاکره کننده هسته ای همه جانبه و هماهنگ حمایت شد و برای فعالیت آنان راه دادیم و راه پر پیچ و خم آن را هموار ساختیم، شاهد چه نتایج درخشان و ارزشمندی برای ملت ایران و جهان بودیم و نشان دادیم اگر راهبرد تعامل در عرصه های بین المللی اصل شود و به حقوق و منافع یکدیگر از نگاه بردبرد بنگریم راهها به خوبی هموار می شود و سخت ترین اختلافات تاریخی و جهانی را می توان با مذاکره و گذشت و همکاری متقابل حل نمود.

پس بیاییم همه در همه جا تمرین کنیم تا به یکدیگر راه بدهیم و فضای کشور را به نگرش مثبت، همکاری، رفاقت و گذشت تبدیل سازیم.

ارسال نظر